روزنامه اسراییلی: اینها چهار نشانه برای احیای برجام هستند
تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۷۱۰۹۸
آفتابنیوز :
دکتر سالم الکتبی نویسنده و تحلیلگر سیاسی و نامزد سابق شورای ملی فدرال امارات متحده عربی ۲۸ اوت در گزارشی در روزنامه جروزالم پست نوشت: کانالهای ارتباطی بین آمریکا و ایران همیشه وجود داشته است، بهرغم اینکه هر دو طرف، بهویژه آمریکا رسما آن را تکذیب کردهاند. این به دلیل عوامل زیربنایی مختلفی است که برجستهترین آنها این است که تعاملات واقعی آنها از آنچه دو طرف به طور عمومی تصدیق میکنند فراتر میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این امر در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین، بهویژه پس از خروج وی از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸ آشکار شد. توافق اخیر اعلام شده بین تهران و واشنگتن، مبادله پنج زندانی آمریکایی با تعدادی معادل یا بیشتر از زندانیان ایرانی که در آمریکا نگهداری میشوند، همراه با آزادسازی حدود ۶میلیارد دلار از سرمایه ایران از یک حساب کره جنوبی و انتقال آنها به یک حساب ایرانی در قطر چند نکته قابلتوجه را برجسته میکند. اولا، نشان میدهد که هر دو طرف در اعمال و سیاستهای خود با ابزار عملگرایی و مصلحتگرایی سیاسی هدایت میشوند. بهرغم خصومت آشکارا اعلام شده آنها، دو طرف همچنان در گفتوگو، ایجاد تفاهم و انعقاد معاملات پافشاری میکنند. ثانیا، نشاندهنده یک تغییر قابلتوجه در پویاییهاست. مذاکرهکنندگان ایرانی اکنون ظرفیت قویتری برای کسب امتیاز از طرف همتایان آمریکایی خود دارند.
ایران میتواند از آمریکا امتیاز بگیرد
این مساله به وضوح در توافقنامه اخیر مشهود است که به آزادی میلیاردها دلار از منابع مالی ایران و تبادل همزمان زندانیان منجر شد. چنین مبادلهای ممکن است غیرمتعارف به نظر برسد، چون این قراردادها معمولا از یک الگوی متقابل پیروی میکنند، مگر اینکه پای یک زندانی سرشناس در یک طرف در میان باشد. این در مورد زندانیان آمریکایی صدق نمیکند، زیرا آنها متشکل از شهروندان آمریکایی هستند که هیچ مقام بلندپایهای در میان آنها وجود ندارد. با این وجود، نیروی محرکه پشت این تصمیم، ضرورت دولت بایدن برای دستیابی به دستاوردهای ارزشمند سیاسی، با توجه به کاهش اخیر موفقیتهای سیاست خارجی آن بوده است.
پیامدهای این توافقنامه تبادل زندانی فراتر از شرایط خاص آن است و به گفتوگوی گستردهتر بین ایران و ایالات متحده، بهویژه در مورد احیای توافق هستهای میپردازد. ناظران این توافق اخیر را بهعنوان شاخصی تفسیر میکنند که ایجاد چارچوبی برای احیای مجدد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را در محدوده احتمالات باقی میگذارد. تنها مانع ارائه فرمولی است که هم برای ایران و هم برای آمریکا قابل قبول باشد. به نظر میرسد که کل وضعیت، یک اقدام موازنه ظریف است که هر طرف با دقت سود و زیان خود را ارزیابی میکند. با این حال، ویژگیهای توافقنامه مبادله زندانیان نیز بر استراتژی موثر ایران برای نشان دادن صبر برای کسب امتیازات قابل توجه از سوی مذاکرهکنندگان آمریکایی تاکید میکند. این دستاورد ممکن است پیامدهایی برای هر توافق مرتبط با احیای برجام داشته باشد.
این اولین موردی نیست که مذاکرهکنندگان ایرانی پس از سالها تاخیر و تعویق به اهداف خود دست یافتهاند. در گذشته، ایران از طریق مفاد برجام که توسط دولت اوباما به عنوان بخشی از گروه ۱+۵ با ایران حاصل شد، از مزایای استراتژیک برخوردار شد. در واقع، این اساسا به عنوان پوششی عمل میکرد که مشروعیت بینالمللی را به پیگیریهای هستهای ایران پیوند میزد و فرصتی تاریخی برای گسترش استراتژیک و نفوذ منطقهای به تهران میداد. این امر ایران را قادر ساخت تا به پیشبرد برنامه موشکی خود، توسعه هواپیماهای بدون سرنشین و مشارکت در فعالیتهای منطقهای ادامه دهد، در حالی که خودِ توافق به جای توقف دائمی آنها، صرفا برنامههای بلندپروازانه هستهای ایران را موقتا به تعویق انداخت.
امکان پیشرفت به سوی توافق بزرگتر
بینش مهمی که از «معامله کوچک» مبادله زندانیان به دست میآید این است که پتانسیلی برای تکرار یک توافق بزرگ در مورد احیای توافق هستهای وجود دارد. اوج موفقیتآمیز معامله کوچکتر نشاندهنده امکان پیشرفت به سوی توافق بزرگتر است، مشروط بر اینکه شرایط و از آن مهمتر شرایط مناسب فراهم باشد. این احتمال وجود دارد که موضوع صرفا روی زندانیان متمرکز نشده باشد، بهویژه با توجه به اینکه طرف ایرانی به طور مداوم اعلام کرده است که مذاکره با آمریکا شامل همه موضوعات مورد مناقشه و نه فقط زندانیان است. در نتیجه، احتمال آشکار شدن تدریجی ابعاد دیگر شرایط مورد توافق یا حتی خود معامله گستردهتر وجود دارد.
استدلال من این است که شرایط مقرر برای آزادی زندانیان فاقد انسجام اساسی است. از این رو، آشکار میشود که ما فقط سطح را میخراشیم و ایالات متحده ممکن است قبول کرده باشد که در ازای تضمین توافقی که دولت بایدن مشتاقانه به دنبال آن است، یک پیروزی نمادین برای ایرانیها فراهم کند- احیای توافق هستهای. آزادسازی میلیاردها دلار از منابع مالی ایران میتواند به عنوان یک اهرم اولیه در چارچوب تفاهمهای گستردهتر ایجاد شده و با هدف متقاعد کردن ایرانیها برای ادامه توافق جامع در مورد احیای توافق هستهای عمل کند. یکی دیگر از عناصر تقویت کننده این دیدگاه، سفر قابلتوجه یک مقام روسی به تهران بلافاصله پس از نهایی شدن توافقنامه تبادل زندانیان است.
سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه با معاونان وزیر امور خارجه ایران در تهران درباره چشمانداز برجام برای حل و فصل برنامه هستهای ایران گفتوگو کرد. وزارت خارجه روسیه بر رد هرگونه تلاش غرب برای تحمیل طرحهای خاص و رویکردهای جدید در راستای رسیدگی به موضوعات مرتبط با برجام تاکید کرد.این طرح، همکاریهای مشروع و دوجانبه سودمند بین روسیه و ایران در حوزههای مختلف را به خطر میاندازد. این نشان میدهد که روسیه برای درک اقدامات ایران با هدف جلوگیری از هرگونه توافقی که میتواند منافع استراتژیک آن را تضعیف کند، به سرعت عمل کرد.گزارش رسانههای آمریکایی و اسرائیلی نشان میدهد که تلآویو متقاعد شده که توافق مبادله زندانیان صرفا جزئی از تفاهمات گستردهتر بین ایران و ایالاتمتحده است. آنها معتقدند که یک فرمول قابل اجرا در مورد موضوع هستهای در حال حاضر ایجاد شده است.
این سناریو با توجه به شرایط فعلی بسیار قابل قبول است. تنها عنصری که هنوز رونمایی نشده؛ اعلام رسمی آن است، چون آخرین اقدامات به طور رسمی برای معرفی توافق جامع پیشبینیشده اعمال میشود. آنچه ما شاهد آن هستیم، از جمله وقایع مرتبط با تقویت حضور نظامی آمریکا در اطراف خلیج فارس و واکنش ایران به «تحریکهای» آمریکا، صرفا بخشی از استراتژی برنامهریزیشده برای مذاکره بر سر توافق رسمی است.
منبع: دنیای اقتصادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: توافق هسته ای برجام احیای توافق هسته ای توافق نامه گسترده تر دو طرف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۷۱۰۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا عسگری؛ سوژهای سوخته برای فرار از شکست
داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی به بررسی گزارش اینترنشنال درباره علیرضا عسگری پرداخت. این تحلیلگر سیاسی در این باره نوشت: بار دیگر پس از ۱۷ سال، یک سوژه سوخته امنیتی با گزارشی که «اینترنشنال» در پنجم اردیبهشت ماه منتشر کرد، محور خبری – تحلیلی برخی منابع و افراد قرار گرفت. اینترنشنال با ارائه گزارشی با عنوان «علیرضا عسگری؛ از سردار رضا چیفتن تا مستر جان دوو»، پس از ۱۷ سال تلاش کرده این سوژه را برجسته و در میان اخبار مهم این روزها که سراسر آمریکا را به جهت اعتراضات گسترده در دانشگاههای این کشور در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها فرا گرفته، کمرنگ کند.
در صدد بازخوانی آنچه در سال ۱۳۸۵ اتفاق افتاد و در صدر اخبار آن روزها قرار گرفت، نیستیم. اما بدنبال این پاسخ هستیم که چرا اینترنشنال - این رسانه اجاره ای در خدمت نظام سلطه - در این مقطع زمانی به این سوژه پرداخته است. داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد و در طول این ۱۷ سال، اطلاعات ضد و نقیض زیادی در باره او در فضای رسانه ای در داخل و خارج منتشر شده است. برخی سفر او به سوریه و پس از آن به ترکیه به بهانه تجارت زیتون و... را برنامه ای هدفمند از سوی وی برای پناهندگی و همکاری با سرویس های جاسوسی دانسته و برخی دیگر کشاندن او به سوریه و ترکیه را با هدف ربایش و نه از روی اختیار می دانند.
اینترنشنال در گزارش اخیر خود تلاش کرده او را همکار سازمان سیا معرفی کرده و این همکاری را خیلی بیشتر از زمانی اعلام کند که او به سوریه و ترکیه رفته و سپس ناپدید شده است و در این گزارش با استناد به سخنان همسر او و سفرش به تایلند در سال ۱۳۸۴ و احتمال ارتباط گیری او با عوامل سیا پیوند داده است. اینتر نشنال به نقل از سخنان سردار احمدی مقدم در تاریخ ۲۵ آذر ۹۱ در مراسم ششمین سالگرد مفقود شدن عسگری - در صورت درست بودن انتساب این سخنان به احمدی مقدم - مدعی است عسگری یک روز قبل از رفتنش به سفر تجاری سوریه و ترکیه به دفتر او رفته و گفته: «او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعدا آن را پیگیری کنید.»این جمله یعنی عسگری میدانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می خواست باقی زندگیاش را با یک هویت تازه بگذراند و آنچنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است، در آمریکا یا آلمان که می گویند یکی از این دو محل زندگی اوست، زندگی کند.
اما در رابطه با گزارش هدفمند اینترنشنال و زمان انتشار این گزارش در این مقطع زمانی چند نکته وجود دارد:
۱ - برجسته دیدن نقش علیرضا عسگری در داشتن اطلاعات فوق محرمانه در زمینه های هسته ای و نظامی و شناخت مقامات کلیدی درگیر در برنامه هسته ای و نظامی ایران و همکاری اطلاعاتی او با سرویس های جاسوسی شاید در مقطعی که عسگری اشتغال داشته، حائز اهمیت بوده باشد ولی نباید فراموش کرد که عملا برنامه هسته ای ایران از زمانی که آژانس روی آن سوار و برای ایران پرونده تشکیل داد به سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۳ برمی گردد و در آن مقطع برنامه هسته ای ایران از چنین گستردگی که امروز برخوردار است، برخوردار نبوده است. عسگری هم در آن مقطع نه به جرم جاسوسی، بلکه به جرم مسایل مالی و اخلاقی دستگیر و ۱۸ ماه در زندان بود. بعد از آزادی هم هیچ ارتباطی با بخش های نظامی یا هسته ای و... نداشته است.
حداکثر بهره برداران از عسگری در سرویس های جاسوسی می تواند به همان میزانی باشد که موساد در ایران عملیات انجام داده است. مثلا با توجه به مسئولیت او در معاونت بازرسی وزارت دفاع می توان عسگری را در لو دادن محل کانتینر های اسناد تاریخ گذشته و اعلام شده هسته ای ایران به آژانس بین المللی انرژی هسته ای آنهم نه زمانی که به شور آباد منتقل شد، دانست. برفرض که عسگری کسی بوده که شهید محسن فخریزاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هستهای جمهوریاسلامی به آمریکا معرفی کرده است، دیگر دانشمندان هسته ای شهید ما که هیچ ارتباط تشکیلاتی با مسئولیت سازمانی او نداشته اند و تازه در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ این افراد به جرگه دانش هسته ای ما پیوسته اند، با کدام کانال اطلاعاتی دشمن به شهادت رسیده اند؟
۲ - این نوع پروژه تعریف کردن و نام بردن از عسگری بیش از آنکه حاوی اطلاعات و داشتن نقش های برجسته برای عسگری در لو دادن برنامه های نظامی و هسته ای ایران باشد، احتمال دیگری را در ذهن متبادر می کند و آن اینکه منبع یا منابع دیگری در اختیار دشمن است و برای نسوزاندن مهره خود از یک مهره سوخته استفاده می کنند تا بتوانند در شرایط مناسب برنامه ترور یا هر اقدام دیگر خود را عملیاتی کنند.
۳ - نباید فراموش کرد که دشمن زبون صهیونیستی و مهره گردان اصلی او یعنی آمریکا در عملیات غرور آفرین «وعده صادق» ضربه سنگینی را متحمل شده است و برای فرار از این شکست بزرگ، بدنبال انحراف افکار عمومی از این شکست است. رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی آن با عملیات «طوفان الاقصی» حماس غافلگیر و گیج و مبهوت شده بود و ۸ ماه است که با وجود شخم زدن غزه و کشتار جنون آمیز ۳۳ هزار زن و کودک در این باریکه، نتوانسته دستاوردی را به درست آورد و عملیات وعده صادق سپاه نیز تیر خلاص را بر دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی این رژیم و دستگاه اطلاعاتی آمریکا که پشتیبانی کننده اصلی آمریکا از رژیم صهیونیستی است، وارد کرد. بنابراین، انتشار گزارش اینترنشنال و بازی با مهره سوخته ۱۷ سال پیش را باید عاملی برای توجیه شکست های اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها دانست.
افتضاح این شکست تا آنجاست که تاکنون سه مقام نظامی اطلاعاتی و امنیتی رژیم استعفا داده اند و این ننگ بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان غربی آنهاست که تلاش دارند این موجود رو به مرگ را احیا کنند.
۴ - با شکست اطلاعاتی و میدانی اسرائیل در طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق ایران، به نظر می رسد غرب با محوریت آمریکا و فشار به آژانس بین المللی انرژی اتمی در صدد باز کردن پرونده جدید هسته ای و موشکی برای کشورمان است و ممکن است اقدام به برخی اطلاعات غلط در این زمینه در روزها و ماههای پیش رو در این دو زمینه داشته باشد و با انتشارگزارشی از علیرضا عسگری در پی اعتبار بخشی به اطلاعات غلط خود است تا بگوید با توجه به مسئولیت او در دوره ای، این اطلاعات داده شده و البته غلط قابل استناد است که این سناریوی طراحی شده از هم اکنون محکوم به شکست است.